گلچین اشعار ناب، مطالب عمومی، علمی و آموزشی
|
سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 1105 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
ساقی امشب باده از بالا بریز
باده از خم خانه مولا بریز
باده ای بیرنگ و آتشگون بده
زانكه دوشم دادهای افزون بده
ای انیس خلوت شبهای من
میچكد نام تو از لبهای من
محو كن در بادهات جام مرا
كربلایی كن سرانجام مرا
یا علی، درویش و صوفی نیستم
فاش میگویم كه كوفی نیستم
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 295 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
به جز دست علی مشکلگشا کیست؟!
کلید کنت و کنز مخفیا کیست؟!
کسی جز او توانایی ندارد
که زخم شیعه را مرحم گذارد
غدیر ای باده گردان ولایت
رسولان الهی مبتلایت
***
ندا آمد ز محراب سماوات
به گوش گوشهگیران خرابات
رسولی کز غدیر خم ننوشد
ردای سبز بعثت را نپوشد
تمام انبیا ساغر گرفتند
شراب از ساقی کوثر گرفتند
***
علی ساقی رندان بلاکش
بده جامی که میسوزم در آتش
مرا آیینهی صدق و صفا کن
تجلیگاه نور مصطفی کن
آغاسی
تک درخت
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 865 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
مولای مردان، علی
توی نجف یه خونه بود که دیواراش کاهگلی بود
اسم صاحاب اون خونه، مولای مردا علی بود
نصف شبا بلند میشد، یه کیسه داشت که بر میداشت
خرما و نون و خوردنی، هرچی که داشت تو اون میذاشت
راهی کوچهها میشد، تا یتیمارو سیر کنه
تا سفرهی خالیشونو، پُر از نون و پنیر کنه
شب تا سحر پرسه میزد، پس کوچههای کوفه رو
تا پُرِ بارون بکنه باغای بیشکوفه رو
عبادت علی مگه میتونه غیر از این باشه
باید مث علی باشه هر کی که اهل دین باشه
بعد علی کی می تونه محرم راز من باشه
درد دلم رو گوش کنه تا چاره ساز من باشه
فردا اگه مهدی بیاد دردا رو درمون میکنه
آسمون شهرمونو ستاره بارون میکنه
چشاتو وا کن آقا جون بالای خستمو ببین
منو نگا کن آقا جون دل شکستمو ببین
محمدرضا آغاسی
تک درخت
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
پنج شنبه 5 شهريور 1394 ساعت |
بازديد : 955 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
با همه لحن خوش آواییام
در به در کوچه تنهاییام
ای دو سه تا کوچه زما دورتر
نغمه تو از همه پرشورتر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ما میشدی
مایه آسایه ما میشدی
هر که به دیدار تو نائل شود
یک شبه حلال مسائل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه مارا عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه جان من است
نامه تو خط امان من است
ای نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز زچشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده دیدار ما
آغاسی
تک درخت
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
|
|
|